امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تمثال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

tamsaal
portrait, efigy, image, picture

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تمثال

  1. مترادف:
    تصویر عکس نقش
  1. مترادف:
    پیکر
  1. مترادف:
    تندیس مجسمه تن‌سان

ارجاع به لغت تمثال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تمثال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تمثال

لغات نزدیک تمثال

پیشنهاد بهبود معانی