flag, ensign, banner, pennant, colors, standard, pennon
ساختمانهای پوشیده از پرچم
houses bespread with flags
یک کشتی که تحت لوای (یا پرچم) سوئد حرکت میکند
a ship sailing under Swedish colors
پرچم سهرنگ
a tricolor ensign
جسد ملوان را در پرچم پیچیدند و به دریا افکندند.
They wrapped the sailor's corpse in a flag and threw it into the sea.
گیاهشناسی stamen
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پرچم گیاه شامل دو قسمت است.
A flower’s stamen has two parts.
پرچم نگهدارندهی گرده است.
The stamen is a pollen container.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پرچم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرچم