امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Coward

ˈkaʊərd ˈkaʊəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cowards

معنی و نمونه‌جمله

noun B2
آدم ترسو، نامرد، شخص جبون، بزدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a coward soldier who escaped from the battlefield
- سرباز ترسویی که از میدان جنگ گریخت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coward

  1. noun person who is scared, easily intimidated
    Synonyms:
    alarmist baby caitiff chicken chicken heart chicken liver craven cur dastard deserter faintheart faint-of-heart fraidy-cat funk gutless invertebrate jellyfish lily liver malingerer mouse pessimist poltroon quitter rabbit recreant scaredy cat shirk shirker skulker sneak weakling white liver wimp yellow yellow belly
    Antonyms:
    aggressor hero

Idioms

ارجاع به لغت coward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coward

لغات نزدیک coward

پیشنهاد بهبود معانی