Fainthearted

ˈfeɪntˌhɑːrtəd ˈfeɪntˌhɑːtəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌دل‌و‌جرئت، ترسو، بزدل، ضعیف‌النفس، بزدلانه (رفتار و اقدام و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a fainthearted attempt
- تلاش بزدلانه
- The fainthearted student was afraid to speak up in front of the class.
- این دانش‌آموز ضعیف‌النفس از صحبت کردن جلو کلاس می‌ترسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fainthearted

  1. adjective timid
    Synonyms:
    afraid fearful frightened weak cowardly meek spineless unassertive intimidated wimpy lily-livered gutless yellow cowed cowering mousy having cold feet

ارجاع به لغت fainthearted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fainthearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fainthearted

لغات نزدیک fainthearted

پیشنهاد بهبود معانی