Fainthearted

ˈfeɪntˌhɑːrtəd ˈfeɪntˌhɑːtəd
آخرین به‌روزرسانی:
  • adjective
    بی‌دل‌و‌جرئت، ترسو، بزدل، ضعیف‌النفس، بزدلانه (رفتار و اقدام و غیره)
    • - a fainthearted attempt
    • - تلاش بزدلانه
    • - The fainthearted student was afraid to speak up in front of the class.
    • - این دانش‌آموز ضعیف‌النفس از صحبت کردن جلو کلاس می‌ترسید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fainthearted

  1. adjective timid
    Synonyms: afraid, cowardly, cowed, cowering, fearful, frightened, gutless, having cold feet, intimidated, lily-livered, meek, mousy, spineless, unassertive, weak, wimpy, yellow

ارجاع به لغت fainthearted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fainthearted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fainthearted

لغات نزدیک fainthearted

پیشنهاد بهبود معانی