فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scared

skerd skeəd

سوم‌شخص مفرد:

scares

وجه وصفی حال:

scaring

صفت تفضیلی:

more scared

صفت عالی:

most scared

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

وحشت‌زده، ترسیده، ترسان

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

I was scared of the big dog.

از آن سگ بزرگ ترسیده بودم.

At first, he was really scared.

اولش خیلی وحشت‌زده بود.

adjective

نگران، دلواپس، ناراحت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scared

  1. adjective frightened
    Synonyms:
    afraid anxious fearful startled shaken panicked terrified panic-stricken panicky petrified aghast terror-stricken having cold feet
    Antonyms:
    confident encouraged unafraid

لغات هم‌خانواده scared

  • adjective
    scared, scary
  • verb - transitive
    scare

ارجاع به لغت scared

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scared» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scared

لغات نزدیک scared

پیشنهاد بهبود معانی