فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Craw

krɒː krɔː

معنی‌ها

noun

(پرندگان و حشرات) چینه‌دان (crop هم می‌گویند)، ژاغر

noun

(جانوران) معده، شکمبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد craw

  1. noun gizzard
    Synonyms:
    stomach abdomen crop intestines

Idioms

to stick in one's craw (or to stick in the craw)

اکراه داشتن، پذیرا نبودن، مشمئزکننده بودن

ارجاع به لغت craw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «craw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/craw

لغات نزدیک craw

پیشنهاد بهبود معانی