آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Craw

krɒː krɔː

معنی craw

noun

(پرندگان و حشرات) چینه‌دان (crop هم می‌گویند)، ژاغر

noun

(جانوران) معده، شکمبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد craw

  1. noun gizzard

Idioms

to stick in one's craw (or to stick in the craw)

اکراه داشتن، پذیرا نبودن، مشمئزکننده بودن

ارجاع به لغت craw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «craw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/craw

لغات نزدیک craw

پیشنهاد بهبود معانی