فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Intestines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

زیست‌شناسی روده‌ها

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

micro-organisms in the intestines of earthworms

میکروارگانیسم‌های موجود در روده‌های کرم‌های خاکی

Lymphosarcoma of the small and large intestines

لنفوسارکوم روده‌های کوچک و بزرگ

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intestines

  1. noun entrails
    Synonyms:
    guts innards insides bowels viscera vitals digestive organs

ارجاع به لغت intestines

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intestines» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intestines

لغات نزدیک intestines

پیشنهاد بهبود معانی