روده، شکم، اندرون، دل و روده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Changes of water may upset the baby's bowels.
تغییر آب ممکن است رودههای بچه را آزرده کند.
the bowels of the mountain
اعماق کوه
He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is.
دل و رودهی موتور را درآورد، ولی هنوز نمیداند عیب از کجاست.
When he saw the bride and groom, he felt like his bowels were melting.
عروس و داماد را که دید احساس کرد دل و رودهاش دارد آب میشود (احساساتش سخت تحریک شد).
move (or empty or relieve) one's bowels
قضای حاجت کردن، مدفوع دفع کردن، ادرار پر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bowels» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bowel