با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bowels

ˈbaʊəl ˈbaʊəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
روده، شکم، اندرون، دل و روده
- Changes of water may upset the baby's bowels.
- تغییر آب ممکن است روده‌های بچه را آزرده کند.
- the bowels of the mountain
- اعماق کوه
- He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is.
- دل و روده‌ی موتور را درآورد، ولی هنوز نمی‌داند عیب از کجاست.
- When he saw the bride and groom, he felt like his bowels were melting.
- عروس و داماد را که دید احساس کرد دل و روده‌اش دارد آب می‌شود (احساساتش سخت تحریک شد).
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bowels

  1. noun insides
    Synonyms: belly, core, deep, depths, entrails, guts, hold, innards, interior, intestines, penetralia, recesses, viscera, vitals

Collocations

ارجاع به لغت bowels

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bowels» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bowel

لغات نزدیک bowels

پیشنهاد بهبود معانی