دستور زبان object, accusative
مفعول مستقیم، مفعول بیواسطه
direct object
مفعول حرف اضافه
object of preposition
passive
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جیکوب در رابطهی ما کاملا مفعول است.
Jacob is quite passive in our relationship.
تو دوست داری مفعول باشی؟
Do you like to be passive?
کلمهی «مفعول» در زبان انگلیسی به object ترجمه میشود، بهویژه در دستور زبان.
در جملهسازی، «مفعول» آن چیزی یا کسی است که عمل فعل روی آن انجام میشود.
در دستور زبان فارسی، مفعول یکی از ارکان اصلی جمله است. وقتی فعلی در جمله وجود دارد که عملی را نشان میدهد، این عمل معمولاً بر روی چیزی یا کسی انجام میشود، و آن چیز یا شخص «مفعول» نامیده میشود. مثلاً در جملهی «علی کتاب را خواند»، «علی» فاعل است، «کتاب» مفعول است، و «خواند» فعل است. یعنی علی کاری انجام داده (خواندن) و این عمل روی «کتاب» اتفاق افتاده، پس کتاب مفعول است.
نقش مفعول معمولاً با نشانهی «را» در فارسی مشخص میشود، اما در گفتار محاورهای ممکن است گاهی این «را» حذف شود یا تغییر کند. در زبان انگلیسی هم مفعول معمولاً بعد از فعل قرار میگیرد، مثل جملهی «She reads the book» که در آن «the book» مفعول است.
از نظر ساختار جمله، شناخت مفعول به درک بهتر گرامر، ترجمه، و حتی نوشتن ادبی و دقیق کمک زیادی میکند. در یادگیری زبان دوم نیز فهم دقیق نقش مفعول (و تفاوتش با فاعل یا مسند) یکی از مراحل مهم در تسلط بر جملهسازی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مفعول» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مفعول