فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blue Ribbon

ˈbluːˈrɪbən bluːˈrɪbən

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): blue-ribbon

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

روبان آبی (نشان برتری یا نشان امتیاز)

The athlete proudly displayed her blue ribbon after winning the marathon.

این ورزشکار پس از پیروزی در ماراتن با افتخار روبان آبی خود را به نمایش گذاشت.

The singer's stunning performance earned her the blue ribbon in the music festival.

اجرای خیره‌کننده‌ی این خواننده، نشان برتری را در جشنواره‌ی موسیقی برای او به ارمغان آورد.

adjective

ممتاز، خبره، کاردان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The blue-ribbon lawyer presented a compelling case and won the trial.

وکیل خبره دعوی قانع‌کننده‌ای ارائه کرد و در دادگاه پیروز شد.

The blue-ribbon chef prepared a delicious meal for the restaurant's VIP guests.

سرآشپز کاردان برای مهمانان VIP رستوران، غذای خوشمزه‌ای را آماده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blue ribbon

  1. noun first place
    Synonyms:
    victory award cup championship trophy crown decoration first prize laurels palms cordon bleu

ارجاع به لغت blue ribbon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blue ribbon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blue-ribbon-2

لغات نزدیک blue ribbon

پیشنهاد بهبود معانی