شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): blue-ribbon
روبان آبی (نشان برتری یا نشان امتیاز)
The athlete proudly displayed her blue ribbon after winning the marathon.
این ورزشکار پس از پیروزی در ماراتن با افتخار روبان آبی خود را به نمایش گذاشت.
The singer's stunning performance earned her the blue ribbon in the music festival.
اجرای خیرهکنندهی این خواننده، نشان برتری را در جشنوارهی موسیقی برای او به ارمغان آورد.
ممتاز، خبره، کاردان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The blue-ribbon lawyer presented a compelling case and won the trial.
وکیل خبره دعوی قانعکنندهای ارائه کرد و در دادگاه پیروز شد.
The blue-ribbon chef prepared a delicious meal for the restaurant's VIP guests.
سرآشپز کاردان برای مهمانان VIP رستوران، غذای خوشمزهای را آماده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blue ribbon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blue-ribbon-2