با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Haystack

ˈheɪstæk ˈheɪstæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    انبار کاه، توده‌ی کاه و یونجه، کاه‌انباشت
    • - The farmer found a needle in the haystack.
    • - کشاورز در انبار کاه سوزنی پیدا کرد.
    • - The haystack was so big that it towered over the fence.
    • - انبار کاه آن‌قدر بزرگ بود که از قد حصار بالا می‌رفت.
  • noun
    موج ایستاده‌ی عمودی
    • - The kayakers navigated skillfully through the haystacks in the river.
    • - قایق‌سواران به‌طرز ماهرانه‌ای از میان موج‌های ایستاده در رودخانه عبور می‌کردند.
    • - I spotted a fish leaping out of the haystack.
    • - یک ماهی را دیدم که از موج ایستاده بیرون می‌پرید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد haystack

  1. noun stack of hay
    Synonyms: sheaf, stack, rick, hay, haycock, hayrick, pile

ارجاع به لغت haystack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haystack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/haystack

لغات نزدیک haystack

پیشنهاد بهبود معانی