آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Haystack

ˈheɪstæk ˈheɪstæk

معنی haystack | جمله با haystack

noun countable

انبار کاه، توده‌ی کاه و یونجه، کاه‌انباشت

The farmer found a needle in the haystack.

کشاورز در انبار کاه سوزنی پیدا کرد.

The haystack was so big that it towered over the fence.

انبار کاه آن‌قدر بزرگ بود که از قد حصار بالا می‌رفت.

noun

موج ایستاده‌ی عمودی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The kayakers navigated skillfully through the haystacks in the river.

قایق‌سواران به‌طرز ماهرانه‌ای از میان موج‌های ایستاده در رودخانه عبور می‌کردند.

I spotted a fish leaping out of the haystack.

یک ماهی را دیدم که از موج ایستاده بیرون می‌پرید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد haystack

  1. noun stack of hay

ارجاع به لغت haystack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haystack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haystack

لغات نزدیک haystack

پیشنهاد بهبود معانی