( confounded ، darned =) مضطرب، پریشان، گیج، سردرگم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You're in a deuced fix now!
حالا در بد دردسری گرفتار شدهای!
a deuced clever girl
دختر خیلی زبل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deuced» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deuced