فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deuced

djuːst djuːst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb
    ( confounded ، darned =) مضطرب، پریشان، گیج، سردرگم
    • - You're in a deuced fix now!
    • - حالا در بد دردسری گرفتار شده‌ای!
    • - a deuced clever girl
    • - دختر خیلی زبل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deuced

  1. adjective Expletives used informally as intensifiers
    Synonyms: blasted, blame, blamed, blessed, damn, damned, darned, goddam, goddamn, goddamned, infernal

ارجاع به لغت deuced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deuced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deuced

لغات نزدیک deuced

پیشنهاد بهبود معانی