Goddamned

آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

adjective
(ناپسند) ملعون، لعنت شده، لعنتی (goddamn و goddam هم می‌نویسند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد goddamned

  1. adverb extremely
    Synonyms:
    goddamn goddam
  1. adjective expletives used informally as intensifiers
    Synonyms:
    damned blessed damn blasted darned infernal blame blamed deuced goddamn goddam

ارجاع به لغت goddamned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «goddamned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/goddamned

لغات نزدیک goddamned

پیشنهاد بهبود معانی