فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blast Off

ˈblæstˈɒf ˈblæstˈɒf blɑːstɒf blɑːstɒf

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): blast-off

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

پرتاب شدن، از محل پرتاب برخاستن (موشک و فضاپیما)

The rocket is about to blast off into space.

این موشک در آستانه‌ی پرتاب به فضا است.

The spaceship prepared to blast off, and the astronauts braced themselves for the journey ahead.

فضاپیما آماده‌ی برخاستن از محل پرتاب شد و فضانوردان خود را برای سفر پیش‌رو آماده کردند.

noun uncountable

پرتاب (موشک و فضاپیما)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The successful blast-off of the spacecraft marked the beginning of a new era in space exploration.

پرتاب موفقیت‌آمیز فضاپیما، آغاز دوره‌ی جدیدی در اکتشافات فضایی بود.

The blast-off of the rocket was an awe-inspiring sight as it soared into the sky.

پرتاب موشک در حالی که به آسمان اوج می‌گرفت، منظره‌ی حیرت‌آوری بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blast off

  1. verb take off
    Synonyms:
    rise climb launch ascend soar up rocket
    Antonyms:
    fall drop

ارجاع به لغت blast off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blast off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blast-off-2

لغات نزدیک blast off

پیشنهاد بهبود معانی