انگلیسی بریتانیایی به گلوله بستن، به تیربار گرفتن، تیرباران کردن
In the video game, players can blast away at enemies to earn points and power-ups.
در این بازی ویدیویی، بازیکنان میتوانند برای کسب امتیاز و قدرت، دشمنان را به گلوله ببندند.
The soldier had to blast away at the target during the training exercise.
سرباز مجبور شد در طول تمرین آموزشی سمت هدف را تیرباران کند.
انگلیسی بریتانیایی صدای بلند تولید کردن، با صدای بلند پخش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The band started to blast away as the crowd cheered with excitement.
درحالیکه جمعیت با هیجان تشویق میکردند، گروه موسیقی شروع به تولید صدای بلندی کرد.
They turned up the speakers to blast away their favorite songs at the party.
آنها صدای بلندگوها را زیاد کردند تا آهنگهای مورد علاقهی خود را در مهمانی با صدای بلند پخش کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blast away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blast-away