تبرئهکننده، رفع اتهامکننده، اثباتکنندهی بیگناهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Some exculpatory evidence was overlooked during the investigation.
برخی شواهد رفع اتهامکننده درطول تحقیقات نادیده گرفته شد.
The judge considered the exculpatory remarks before making a decision.
قاضی قبلاز تصمیمگیری، اظهارات تبرئهکننده را مدنظر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exculpatory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exculpatory