آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۴

    Excursive

    ɪkˈskɜːrsɪv eksˈkɜːsɪv

    معنی excursive | جمله با excursive

    adjective

    بی‌ترتیت، بی‌ربط، آواره، گردنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    his excursive references to the desert of Karballa

    گریززدن‌های او به صحرای کربلا

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد excursive

    1. adjective discursive
      Synonyms:
      rambling verbose indirect digressive desultory

    سوال‌های رایج excursive

    معنی excursive به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «excursive» در زبان فارسی به معنای «انحرافی»، «غیرمتمرکز»، «پراکنده»، «دور از موضوع»، «بی‌ربط»، «انحراف‌یافته از مسیر اصلی» و گاه «سیّار» یا «گردشی» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی لاتین excurrere به معنای «به بیرون دویدن» یا «از مسیر اصلی منحرف شدن» گرفته شده است و در زبان انگلیسی، معمولاً برای توصیف گفتار، نوشته، یا اندیشه‌ای به کار می‌رود که از مسیر مستقیم یا موضوع اصلی فاصله می‌گیرد و به شاخه‌های جانبی می‌پردازد.

    در معنای نخست، excursive به سبک یا ساختاری از بیان اشاره دارد که در آن نویسنده یا گوینده آزادانه از موضوعی به موضوع دیگر حرکت می‌کند. برای مثال، اگر در یک سخنرانی علمی، سخنران به جای متمرکز ماندن بر موضوع اصلی، بارها به موضوعات جانبی یا حاشیه‌ای اشاره کند، می‌توان گفت که گفتارش excursive است. در این حالت، واژه بیانگر نوعی انحراف ذهنی یا فکری است، هرچند این انحراف الزاماً منفی نیست و گاه به غنای محتوای گفتار نیز کمک می‌کند.

    در کاربرد ادبی، excursive غالباً برای توصیف سبک‌های تفکر یا نوشتاری خلاقانه و آزاد به کار می‌رود. نویسنده‌ای که ذهنی آزاد و جست‌وجوگر دارد و از محدودیت‌های قالبی پرهیز می‌کند، ممکن است نوشته‌هایی excursive خلق کند؛ آثاری که از نظر ساختار شاید منظم نباشند، اما از حیث عمق، تنوع و تازگی اندیشه، غنی‌اند. این نوع نوشتار در فلسفه، مقاله‌نویسی تأملی، و آثار ادبی تجربی دیده می‌شود.

    در معنای دوم، واژه‌ی excursive می‌تواند به حرکت فیزیکی و جست‌وجوی بیرونی نیز اشاره داشته باشد. در این معنا، چیزی که excursive است، از محدوده‌ی ثابت خود بیرون می‌رود یا گستره‌ی وسیع‌تری را درمی‌نوردد. برای مثال، «excursive travel» به معنای سفری اکتشافی یا گردشگرانه است — سفری که هدف آن کاوش، تجربه یا شناخت محیط‌های تازه است.

    از دیدگاه فلسفی، می‌توان excursive را نشانه‌ی ذهنی جست‌وجوگر دانست؛ ذهنی که به جای ماندن در محدوده‌ی بسته‌ی یک ایده، از شاخه‌ای به شاخه‌ی دیگر می‌پرد و در مسیر این حرکت، ارتباط‌های جدید میان مفاهیم را کشف می‌کند. در این تعبیر، excursive thinking نوعی اندیشه‌ی خلاق و آزاد است که به کشف و نوآوری منجر می‌شود، نه صرفاً حواس‌پرتی یا بی‌نظمی ذهنی.

    از نظر زبانی و کاربردی، excursive واژه‌ای رسمی و کم‌کاربرد در گفت‌وگوهای روزمره است و بیشتر در متون دانشگاهی، نقدهای ادبی یا فلسفی دیده می‌شود. این واژه اغلب با اسم‌هایی چون essay، discussion، style یا mind ترکیب می‌شود، مانند: an excursive essay (مقاله‌ای پراکنده و غیرخطی) یا an excursive mind (ذهنی که به جهات مختلف می‌رود).

    excursive بیانگر نوعی حرکت — خواه ذهنی، خواه فیزیکی — به سوی گستره‌ای فراتر از مرزهای عادی است. در سطحی منفی، می‌تواند نشانه‌ی بی‌نظمی و پراکندگی باشد، اما در سطحی مثبت، تجلی کنجکاوی، تخیل و آزادی اندیشه است. به همین دلیل، excursive را می‌توان واژه‌ای دانست که مرز میان «پراکندگی» و «آفرینش» را با ظرافتی شاعرانه ترسیم می‌کند.

    ارجاع به لغت excursive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «excursive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excursive

    لغات نزدیک excursive

    • - excurrent
    • - excursion
    • - excursive
    • - excursus
    • - excusable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.