فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Excursive

ɪkˈskɜːrsɪv eksˈkɜːsɪv

معنی و نمونه‌جمله

adjective

بی‌ترتیت، بی‌ربط، آواره، گردنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

his excursive references to the desert of Karballa

گریززدن‌های او به صحرای کربلا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excursive

  1. adjective discursive
    Synonyms:
    rambling verbose indirect digressive desultory

ارجاع به لغت excursive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excursive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excursive

لغات نزدیک excursive

پیشنهاد بهبود معانی