گذشتهی ساده:
skatedشکل سوم:
skatedسومشخص مفرد:
skatesوجه وصفی حال:
skatingشکل جمع:
skatesیارو، آدم پست، اسب مردنی، (جانورشناسی) لقمه ماهی، ماهیچه ار گوش، کفش یخبازی، سرخوردن، اسکیتبازی کردن، سرسره بازی کردن، کفش چرخدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skate