با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Skate

skeɪt skeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    skated
  • شکل سوم:

    skated
  • سوم شخص مفرد:

    skates
  • وجه وصفی حال:

    skating
  • شکل جمع:

    skates

معنی

noun verb - intransitive A2
یارو، آدم پست، اسب مردنی، (جانورشناسی) لقمه ماهی، ماهیچه ار گوش، کفش یخ‌بازی، سرخوردن، اسکیت‌بازی کردن، سرسره بازی کردن، کفش چرخ‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skate

  1. verb slide
    Synonyms: coast, flow, glide, glissade, ice skate, roller skate, sail along, skim

ارجاع به لغت skate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skate

لغات نزدیک skate

پیشنهاد بهبود معانی