فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Skate

skeɪt skeɪt

گذشته‌ی ساده:

skated

شکل سوم:

skated

سوم‌شخص مفرد:

skates

وجه وصفی حال:

skating

شکل جمع:

skates

معنی

noun verb - intransitive A2

یارو، آدم پست، اسب مردنی، (جانورشناسی) لقمه ماهی، ماهیچه ار گوش، کفش یخ‌بازی، سرخوردن، اسکیت‌بازی کردن، سرسره بازی کردن، کفش چرخ‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skate

  1. verb slide
    Synonyms:
    glide flow skim coast sail along glissade roller skate ice skate

ارجاع به لغت skate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skate

لغات نزدیک skate

پیشنهاد بهبود معانی