با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Skateboard

ˈskeɪtbɔːrd ˈskeɪtbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    skateboarded
  • شکل سوم:

    skateboarded
  • سوم شخص مفرد:

    skateboards
  • وجه وصفی حال:

    skateboarding
  • شکل جمع:

    skateboards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
تخته‌اسکیت، اسکیت‌برد
- He lost control of his skateboard and fell off.
- او کنترل تخته‌اسکیتش را از دست داد و افتاد.
- The skateboard was covered in colorful stickers.
- اسکیت‌برد با برچسب‌های رنگارنگ پوشانده شده بود.
verb - intransitive countable
تخته‌اسکیت سواری کردن، اسکیت‌برد سواری کردن
- The kids love to skateboard in the park.
- بچه‌ها دوست دارند در پارک تخته‌اسکیت سواری کنند.
- She can skateboard like a pro, effortlessly balancing and maneuvering on the board.
- او می‌تواند مانند یک حرفه‌ای اسکیت‌برد سواری کند؛ بدون زحمت تعادلش را حفظ کند و روی تخته مانور دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت skateboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skateboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skateboard

لغات نزدیک skateboard

پیشنهاد بهبود معانی