با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Glissade

ɡlɪˈseɪd ɡlɪˈseɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
سرازیری و شیب مناسب، سرخوردن، سرخوردن در بالت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glissade

  1. verb To move smoothly, continuously, and effortlessly
    Synonyms: glide, lapse, slide, slip, slither

ارجاع به لغت glissade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glissade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/glissade

لغات نزدیک glissade

پیشنهاد بهبود معانی