آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Transpierce

trænsˈpiːəs trænsˈpɪəs

گذشته‌ی ساده:

transpierced

شکل سوم:

transpierced

سوم‌شخص مفرد:

transpierces

وجه وصفی حال:

transpiercing

معنی transpierce | جمله با transpierce

verb - transitive

رسوخ کردن، شکافتن، سوراخ کردن، فرو رفتن، نفوذ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His words seemed to transpierce her heart.

حرف‌هایش انگار قلب او را شکافت.

The sword transpierced his armor and wounded him.

شمشیر زره او را سوراخ کرد و زخمی‌اش کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت transpierce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transpierce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transpierce

لغات نزدیک transpierce

پیشنهاد بهبود معانی