امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Get Over

ɡɛt ˈoʊvər ɡɛt ˈəʊvə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
بهبود یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I'm starting to feel better and hope to get over this cold soon.
- حالم بهتر شده و امیدوارم زودتر از این سرماخوردگی بهبود یابم.
- I need to rest in bed to get over this cold quickly.
- باید در رختخواب استراحت کنم تا از این سرماخوردگی به‌سرعت بهبود یابم.
phrasal verb B2
غلبه کردن، چیره شدن، فائق آمدن، از سر گذراندن (مشکلات و موانع و غیره)
- You need to get over your negative attitude if you want to succeed in life.
- اگر می‌خواهید در زندگی موفق شوید، باید بر نگرش منفی خود غلبه کنید.
- It took me a while to get over my fear of public speaking.
- مدتی طول کشید تا بر ترسم از سخنرانی در جمع فائق بیایم.
phrasal verb
کنار گذاشتن، فراموش کردن (از داشتن احساسات عاشقانه به کسی دست برداشتن)
- I thought I would never get over my first love
- فکر می‌کردم هرگز عشق اولم را کنار نمی‌گذارم.
- It took me a long time to get over my ex-boyfriend.
- مدت زیادی طول کشید تا دوست‌پسر سابقم را فراموش کنم.
phrasal verb
گذشتن، عبور کردن
- The hikers had to find a way to get over the raging river.
- کوهنوردان باید راهی برای گذشتن از رودخانه‌ی خروشان پیدا می‌کردند.
- The children had to get over the busy street to reach the park.
- بچه‌ها باید از خیابان شلوغ عبور می‌کردند تا به پارک برسند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get over

  1. phrasal verb recover
    Synonyms:
    come round get better mend overcome pull through recuperate shake off survive
  1. phrasal verb Overcome
  1. phrasal verb Forget and move on
  1. phrasal verb Successfully communicate; to get across

ارجاع به لغت get over

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get over» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-over

لغات نزدیک get over

پیشنهاد بهبود معانی