امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Leant

American: lent British: lent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    leaned
  • شکل سوم:

    leaned
  • سوم‌شخص مفرد:

    leans
  • وجه وصفی حال:

    leaning

معنی

adverb
(انگلیس) ماضی فعل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leant

  1. verb Have a tendency or disposition to do or be something; be inclined
    Synonyms:
    tended trended run inclined squinted slanted favored
    Antonyms:
    disregarded disliked forgotten
  1. verb Cause to lean to the side
    Synonyms:
    tilted tipped sloped slanted bent listed angled veered thinned inclined tended stooped canted spared pitched dipped heeled drifted slimmed drooped reclined raked rolled pressured placed preferred twisted bowed depended curved declined sunk sagged bared
    Antonyms:
    straightened
  1. verb To incline the weight of the body so as to be supported:
    Synonyms:
    slanted

ارجاع به لغت leant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leant

لغات نزدیک leant

پیشنهاد بهبود معانی