امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Leant

American: lent British: lent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    leaned
  • شکل سوم:

    leaned
  • سوم‌شخص مفرد:

    leans
  • وجه وصفی حال:

    leaning

معنی

adverb
(انگلیس) ماضی فعل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leant

  1. verb Have a tendency or disposition to do or be something; be inclined
    Synonyms: tended, trended, run, inclined, squinted, slanted, favored
    Antonyms: disregarded, disliked, forgotten
  2. verb Cause to lean to the side
    Synonyms: tilted, tipped, sloped, slanted, bent, listed, angled, veered, thinned, inclined, tended, stooped, canted, spared, pitched, dipped, heeled, drifted, slimmed, drooped, reclined, raked, rolled, pressured, placed, preferred, twisted, bowed, depended, curved, declined, sunk, sagged, bared
    Antonyms: straightened
  3. verb To incline the weight of the body so as to be supported:
    Synonyms: slanted

ارجاع به لغت leant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leant

لغات نزدیک leant

پیشنهاد بهبود معانی