Heeled

American: ˈhiːld British: hiːld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    heels
  • وجه وصفی حال:

    heeling

معنی‌ها

adjective
پاشنه‌دار، با پاشنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
(عامیانه) پولدار
adjective
(عامیانه) مسلح
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heeled

  1. verb tilt to one side
    Synonyms:
    tilted slanted inclined tipped sloped leant canted listed raked ended
  1. verb to follow closely or persistently
    Synonyms:
    followed attended trailed dogged tagged

ارجاع به لغت heeled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heeled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heeled

لغات نزدیک heeled

پیشنهاد بهبود معانی