Fluency

    ˈfluːənsi ˈfluːənsi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable B2
    فصاحت، روانی، سلاست، شیوایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - A style characterized by fluency and clarity.
    - سبکی که ویژگی آن شیوایی و روشنی است.
    - Fluency in reading can enhance overall academic performance.
    - سلاست در خواندن می‌تواند عملکرد کلی تحصیلی را افزایش دهد.
    noun uncountable
    تسلط
    - He speaks five languages with fluency.
    - او پنج زبان را با تسلط حرف می‌زند.
    - The course aims to improve students' fluency in English.
    - هدف از این دوره افزایش تسلط دانشجویان به زبان انگلیسی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fluency

    1. noun ease of expression
      Synonyms: volubility, eloquence, facility

    ارجاع به لغت fluency

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fluency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fluency

    لغات نزدیک fluency

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند