فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fluently

ˈfluːəntli ˈfluːəntli

صفت تفضیلی:

more fluently

صفت عالی:

most fluently

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

خوب، راحت، روان، سلیس، به‌راحتی، به‌روانی، باشیوایی، باسلاست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The actor delivered his lines fluently, captivating the audience with his performance.

بازیگر دیالوگ‌هایش را به‌راحتی گفت و تماشاگران را شیفته‌ی اجرای خود کرد.

He speaks Spanish fluently after living in Spain for several years.

او بعد از سال‌ها زندگی در اسپانیا اسپانیایی را روان صحبت می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fluently

  1. adverb
    Synonyms:
    volubly loquaciously effusively gushingly

ارجاع به لغت fluently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fluently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fluently

لغات نزدیک fluently

پیشنهاد بهبود معانی