شکل جمع:
efficienciesکفایت، سودمندی، عرضه، میزان لیاقت، کارایی، فعالیت مفید
The efficiency of the new software has significantly reduced the time it takes to complete complex calculations.
کارایی نرمافزار جدید مدت زمانی را که طول میکشد تا محاسبات پیچیده انجام شود، به طور چشمگیری کاهش داده است.
the efficiency of the transportation system
کارایی سیستم حملونقل
کسبوکار کارایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two companies consolidated for greater efficiency.
دو شرکت برای کارایی بهتر ادغام شدند.
The new employee's diligence and efficiency impressed everyone.
پشتکار و کارایی کارمند جدید همه را تحت تأثیر قرار داد.
فیزیک بازده، بهرهوری، راندمان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «efficiency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/efficiency