فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Clew

kluː kluː

معنی

noun verb - transitive

گلوله کردن، به شکل کلاف یا گلوله نخ درآمدن، گلوله نخ، گره، گوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clew

  1. verb roll into a ball
    Synonyms:
    clue
  1. noun evidence that helps to solve a problem
    Synonyms:
    clue cue

Phrasal verbs

clew down (or up)

(کشتی بادبانی) بادبان را (به کمک طناب‌ها) پایین کشیدن (یا افراشتن)

ارجاع به لغت clew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clew

لغات نزدیک clew

پیشنهاد بهبود معانی