فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Clew

kluː kluː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    گلوله کردن، به شکل کلاف یا گلوله نخ درآمدن، گلوله نخ، گره، گوی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clew

  1. verb Roll into a ball
    Synonyms: clue
  2. noun Evidence that helps to solve a problem
    Synonyms: clue, cue

Phrasal verbs

  • clew down (or up)

    (کشتی بادبانی) بادبان را (به کمک طناب‌ها) پایین کشیدن (یا افراشتن)

ارجاع به لغت clew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clew

لغات نزدیک clew

پیشنهاد بهبود معانی