چندوجهی، دارای چندین وجه، چندپهلو، چندجنبه، دارای جنبههای متعدد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city's many-sided culture and diversity made it a vibrant and exciting place to live.
فرهنگ و تنوع چندوجهی شهر، آن را به مکانی پرجنبوجوش و هیجانانگیز برای زندگی تبدیل کرده است.
The artist's many-sided approach to painting allowed him to experiment with different styles and techniques.
رویکرد چندوجهی این هنرمند به نقاشی به او امکان داد تا سبکها و تکنیکهای مختلفی را تجربه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «many-sided» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/many-sided