نشخوار ذهنی، نشخوار فکری، ژرفاندیشی، تعمق، تفکر بیش از اندازه
His rumination over past mistakes helped him grow.
ژرفاندیشی او در مورد اشتباهات گذشته به رشد او کمک کرد.
After hours of rumination, he finally made his decision.
بعداز ساعتها نشخوار فکری، بالاخره تصمیمش را گرفت.
نشخوار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cow's rumination allows it to extract more nutrients from its food.
نشخوار گاو به آن این امکان را میداد تا مواد مغذی بیشتری را از غذای خود تامین کند.
The process of rumination helps the animal break down tough plant fibers.
فرآیند نشخوار به حیوان کمک میکند تا الیاف گیاهی سخت را تجزیه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rumination» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rumination