با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Reflexion

American: rɪˈflekʃn̩ British: rɪˈflekʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( reflection ) انعکاس، بازتاب، اندیشه، تفکر، پژواک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reflexion

  1. noun The image of something as reflected by a mirror (or other reflective material)
    Synonyms: reflection
  2. noun A calm, lengthy, intent consideration
    Synonyms: reflection, contemplation, observation, rumination, musing, thoughtfulness
  3. noun A likeness in which left and right are reversed
    Synonyms: reflection, mirror-image, reflectivity
  4. noun Expression without words
    Synonyms: expression, manifestation, reflection

ارجاع به لغت reflexion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reflexion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reflexion

لغات نزدیک reflexion

پیشنهاد بهبود معانی