امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ruminant

ˈruːmɪnənt ˈruːmɪnənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
جانور پستاندار نشخوار‌کننده، (مجازاً) فکور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruminant

  1. adjective Related to or characteristic of animals of the suborder Ruminantia or any other animal that chews a cud
    Antonyms:
    nonruminant
  1. noun
    Synonyms:
    antelope bison bovine buffalo camel cattle cow deer giraffe goat llama moose oxen sheep steer yak zebra
  1. adjective
    Synonyms:
    bovid bovine contemplative meditative

ارجاع به لغت ruminant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruminant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruminant

لغات نزدیک ruminant

پیشنهاد بهبود معانی