جانورشناسی احشام، گلهی گاو، حیوانات اهلی، دامها
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The cattle were grazing peacefully in the field.
دامها در دشت به آرامی چرا میکردند.
The farmer counted his cattle before bringing them to market.
کشاورز قبلاز بردن گلهی گاوش به بازار، آنها را شمرد.
ناپسند عوام، عوامالناس، تودهی مردم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cattle of society are often easily swayed by the opinions of others.
عوام جامعه معمولاً بهراحتی تحتتأثیر عقاید دیگران قرار میگیرند.
The cattle of the city were all rushing to the concert tonight.
مردم شهر امشب همگی باعجله بهسمت کنسرت میرفتند.
(انگلیس) صفحهی آهن مشبک که بر کف برخی راهها میگذارند تا چهارپایان نتوانند از آن رد شده و وارد جاده شوند
1- بازار خرید و فروش چارپایان 2- (انتقادآمیز) نمایشهایی که در آن بر گیرایی بدنی و جنسی زنان تکیه میشود (مانند مسابقات زیبایی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cattle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cattle