فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cattle

ˈkætl ˈkætl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B1

جانورشناسی احشام، گله‌ی گاو، حیوانات اهلی، دام‌ها

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The cattle were grazing peacefully in the field.

دام‌ها در دشت به آرامی چرا می‌کردند.

The farmer counted his cattle before bringing them to market.

کشاورز قبل‌از بردن گله‌ی گاوش به بازار، آن‌ها را شمرد.

noun plural

ناپسند عوام، عوام‌الناس، توده‌ی مردم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The cattle of society are often easily swayed by the opinions of others.

عوام جامعه معمولاً به‌راحتی تحت‌تأثیر عقاید دیگران قرار می‌گیرند.

The cattle of the city were all rushing to the concert tonight.

مردم شهر امشب همگی باعجله به‌سمت کنسرت می‌رفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cattle

  1. noun bovine animals
    Synonyms:
    cows livestock stock herd calves bulls oxen beasts moo cows dogies bovid mammals shorthorns longhorn strays

Collocations

cattle-grid

(انگلیس) صفحه‌ی آهن مشبک که بر کف برخی راه‌ها می‌گذارند تا چهارپایان نتوانند از آن رد شده و وارد جاده شوند

cattle-market

1- بازار خرید و فروش چارپایان 2- (انتقادآمیز) نمایش‌هایی که در آن بر گیرایی بدنی و جنسی زنان تکیه می‌شود (مانند مسابقات زیبایی)

ارجاع به لغت cattle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cattle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cattle

لغات نزدیک cattle

پیشنهاد بهبود معانی