فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Livestock

ˈlaɪvstɑːk ˈlaɪvstɒk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

دام، حیوانات دامی، حیوانات اهلی، چهارپایان اهلی، احشام (حیوانات اهلی و پرورشی که برای کار، تولید غذا یا محصولات دیگر در مزرعه نگهداری می‌شوند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Livestock farming is an important part of the rural economy.

پرورش دام بخش مهمی از اقتصاد روستایی است.

The livestock on the farm includes cows, sheep, and chickens.

حیوانات دامی این مزرعه شامل گاو، گوسفند و مرغ است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد livestock

  1. noun domesticated animals raised on farms or ranches for agricultural purposes, such as producing food, clothing, or labor
    Synonyms:
    domestic animals farm-animal stock sheep cows

ارجاع به لغت livestock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «livestock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/livestock

لغات نزدیک livestock

پیشنهاد بهبود معانی