با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Giraffe

dʒɪˈræf dʒəˈrɑːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    giraffes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    جانورشناسی زرافه
    • - The giraffe's tongue is long and purple.
    • - زبان زرافه بلند و بنفش است.
    • - The giraffe is the tallest land animal in the world.
    • - زرافه بلندترین حیوان خشکی‌زی در جهان است.
    • - The zookeeper fed the hungry giraffe.
    • - نگهبان باغ‌وحش به زرافه‌ی گرسنه غذا داد.
  • noun
    نجوم زرافه (یکی از صورت‌های فلکی نیمکره‌ی شمالی آسمان) (با حرف بزرگ)
    • - The Giraffe is located between Cassiopeia and Ursa Major.
    • - زرافه بین ذات‌الکرسی و دب اکبر قرار دارد.
    • - The Giraffe constellation can be easily spotted in the night sky if you know where to look.
    • - صورت فلکی زرافه را می‌توان به‌راحتی در آسمان شب مشاهده کرد، اگر بدانید به کجا نگاه کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد giraffe

  1. noun Tallest living quadruped; having a spotted coat and small horns and very long neck and legs; of savannahs of tropical Africa
    Synonyms: camelopard, giraffa-camelopardalis

ارجاع به لغت giraffe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «giraffe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/giraffe

لغات نزدیک giraffe

پیشنهاد بهبود معانی