با تعمق، با تفکر، با ژرفاندیشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He walked ruminatively along the beach, lost in thought.
او با تعمق در امتداد ساحل قدم میزد.
She ruminatively pondered the meaning of her dreams late into the night.
او با تفکر به مقصود رویاهای خود تا اواخر شب فکر میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ruminatively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ruminatively