آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ شهریور ۱۴۰۳

    That

    ðæt ðæt

    شکل جمع:

    those

    معنی that | جمله با that

    adjective adverb conjunction pronoun determiner A1

    آن، اشاره به دور، آن یکی، که، برای آنکه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    That woman is Mehri.

    آن زن، مهری است.

    that sweet smile

    آن لبخند شیرین

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    those red apples

    آن سیب‌های سرخ

    That is Ramin.

    آن رامین است.

    That book is mine.

    آن کتاب مال من است.

    That tastes good.

    مزه‌ی آن خوب است.

    in those days

    در آن روزگار

    This is larger than that one.

    این از آن یکی بزرگتر است.

    Those present were in favor of a change.

    آنان که حضور داشتند با تغییر موافق بودند.

    those who know

    آن‌هایی که می‌دانند

    those who think of bread and butter...

    آنان که به فکر نان و آش‌اند...

    the road (that) we took

    راهی که پیش گرفتیم

    the house (that) I bought

    خانه‌ای که خریدم

    Pari said that she had a headache.

    پری گفت که سرش درد می‌کند.

    the year that I was born

    سالی که در آن زاده شدم

    the place that I saw Joan for the first time

    جایی که در آن جون را برای اولین بار دیدم

    That he is a coward is now obvious.

    اکنون آشکار است که او ترسو است.

    The truth is that I never kissed her.

    واقعیت آن است که هرگز او را نبوسیدم.

    They died that we might live.

    آنان مردند تا اینکه ما بتوانیم زندگی کنیم.

    You drove so fast that I could not catch up with you.

    آن‌قدر تند راندی که نتوانستم به تو برسم.

    I am sorry that I caused you so much trouble.

    از اینکه این‌همه به شما زحمت دادم، پوزش می‌خواهم.

    I didn't like the book that much.

    آن‌قدر هم از آن کتاب خوشم نیامد.

    He is not that strong.

    او آن‌قدر قوی نیست.

    A man that rich should have a car.

    مردی که آن همه ثروتمند است باید اتومبیل داشته باشد.

    Homa wasn't that late.

    هما آن‌قدرها هم تأخیر نداشت.

    I can't swim that far.

    به آن دوری نمی‌توانم شنا کنم.

    I'am that tired I could drop.

    آن‌قدر خسته‌ام که ممکن است بیفتم.

    oh, that this day were over!

    ای کاش این روز سپری می‌شد!

    oh, that I were a bird ...!

    کاشکی که من مرغی بودم ...!

    that you should say such a thing!

    گفتن چنین چیزی از تو بعید است!

    They aren't all that rich.

    آن‌قدرها هم پولدار نیستند.

    jewelry and all that

    جواهرات و غیره

    The bridge is made of wooden beams, and weak beams at that.

    پل با تیرهای چوبی و آن هم تیرهای چوبی ضعیف ساخته شده است.

    We might be worse off at that.

    ممکن است وضعمان از آن هم بدتر باشد.

    two hundred dollars a month, that is $50 a week

    دویست دلار در ماه به‌عبارت‌دیگر هفته‌ای 50 دلار

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد that

    1. conjunction
      Synonyms:
      so in-that so-that in-order-that for the reason that to the end that
    1. adjective
      Synonyms:
      the a this one such a certain a particular a well known
    1. pronoun
      Synonyms:
      who that-one the-one anyway not-so rather less even-so that fact that other not so very the one in question all-things-considered

    Collocations

    that is (to say)

    به عبارت دیگر

    that's that

    همین که گفتم، همین که هست، دیگر حرفی ندارم

    Idioms

    all that

    (عامیانه) 1- (در ساختارهای منفی) آن‌قدرها هم نه، نه آن مقدار

    2- و چیزهای مشابه، و غیره

    at that

    بعلاوه، اضافه‌بر آن، روی‌هم‌رفته، علاوه‌بر‌ آن، هم، همچنین

    علی‌رغم آن...، برخلاف آن...

    that's a horse of a different color

    آن موضوع اصلاً متفاوت است (اصلاً با این موضوع رابطه ندارد)

    that's all there is to it

    همین است و بس

    that's water under the bridge

    غصه‌ی کار شده را نباید خورد

    Idioms بیشتر

    cross that bridge when you come to it

    «چو فردا شود، فکر فردا کنیم» (نگران چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده است، نباش)

    سوال‌های رایج that

    شکل جمع that چی میشه؟

    شکل جمع that در زبان انگلیسی those است.

    ارجاع به لغت that

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «that» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/that

    لغات نزدیک that

    • - thar desert
    • - thasos
    • - that
    • - that is (to say)
    • - that is to say
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.