با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

That

ðæt ðæt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    those

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb conjunction pronoun determiner A1
    آن، اشاره به دور، آن یکی، که، برای آنکه
    • - That woman is Mehri.
    • - آن زن، مهری است.
    • - that sweet smile
    • - آن لبخند شیرین
    • - those red apples
    • - آن سیب‌های سرخ
    • - That is Ramin.
    • - آن رامین است.
    • - That book is mine.
    • - آن کتاب مال من است.
    • - That tastes good.
    • - مزه‌ی آن خوب است.
    • - in those days
    • - در آن روزگار
    • - This is larger than that one.
    • - این از آن یکی بزرگتر است.
    • - Those present were in favor of a change.
    • - آنان که حضور داشتند با تغییر موافق بودند.
    • - those who know
    • - آن‌هایی که می‌دانند
    • - those who think of bread and butter...
    • - آنان که به فکر نان و آش‌اند...
    • - the road (that) we took
    • - راهی که پیش گرفتیم
    • - the house (that) I bought
    • - خانه‌ای که خریدم
    • - Pari said that she had a headache.
    • - پری گفت که سرش درد می‌کند.
    • - the year that I was born
    • - سالی که در آن زاده شدم
    • - the place that I saw Joan for the first time
    • - جایی که در آن جون را برای اولین بار دیدم
    • - That he is a coward is now obvious.
    • - اکنون آشکار است که او ترسو است.
    • - The truth is that I never kissed her.
    • - واقعیت آن است که هرگز او را نبوسیدم.
    • - They died that we might live.
    • - آنان مردند تا اینکه ما بتوانیم زندگی کنیم.
    • - You drove so fast that I could not catch up with you.
    • - آن‌قدر تند راندی که نتوانستم به تو برسم.
    • - I am sorry that I caused you so much trouble.
    • - از اینکه این‌همه به شما زحمت دادم، پوزش می‌خواهم.
    • - I didn't like the book that much.
    • - آن‌قدر هم از آن کتاب خوشم نیامد.
    • - He is not that strong.
    • - او آن‌قدر قوی نیست.
    • - A man that rich should have a car.
    • - مردی که آن همه ثروتمند است باید اتومبیل داشته باشد.
    • - Homa wasn't that late.
    • - هما آن‌قدرها هم تأخیر نداشت.
    • - I can't swim that far.
    • - به آن دوری نمی‌توانم شنا کنم.
    • - I'am that tired I could drop.
    • - آن‌قدر خسته‌ام که ممکن است بیفتم.
    • - oh, that this day were over!
    • - ای کاش این روز سپری می‌شد!
    • - oh, that I were a bird ...!
    • - کاشکی که من مرغی بودم ...!
    • - that you should say such a thing!
    • - گفتن چنین چیزی از تو بعید است!
    • - They aren't all that rich.
    • - آن‌قدرها هم پولدار نیستند.
    • - jewelry and all that
    • - جواهرات و غیره
    • - The bridge is made of wooden beams, and weak beams at that.
    • - پل با تیرهای چوبی و آن هم تیرهای چوبی ضعیف ساخته شده است.
    • - We might be worse off at that.
    • - ممکن است وضعمان از آن هم بدتر باشد.
    • - two hundred dollars a month, that is $50 a week
    • - دویست دلار در ماه به‌عبارت‌دیگر هفته‌ای 50 دلار
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد that

  1. conjunction
    Synonyms: in-that, so, so-that, in-order-that, to the end that, for the reason that
  2. adjective
    Synonyms: the, this, one, a certain, a well known, a particular, such
  3. pronoun
    Synonyms: the-one, that-one, the one in question, that fact, that other, who, even-so, all-things-considered, anyway, not so very, not-so, rather less

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت that

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «that» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/that

لغات نزدیک that

پیشنهاد بهبود معانی