به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Morale

məˈræl məˈrɑːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    morales

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • uncountable C2
    دلگرمی، روحیه، روحیه جنگجویان، روحیه افراد مردم
    • - The soldiers' morale was low.
    • - روحیه‌ی سربازان بد بود.
    • - Their morale is high.
    • - روحیه‌ی آن‌ها خوب است.
    • - The arrival of help boosted their morale.
    • - رسیدن کمک، روحیه‌ی آن‌ها را قوی کرد.
    • - to keep up one's morale
    • - روحیه‌ی خود را حفظ کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد morale

  1. noun confidence, self-esteem
    Synonyms: assurance, attitude, disposition, drive, esprit, esprit de corps, heart, humor, mettle, mood, outlook, resolve, self-confidence, self-possession, spirit, temper, temperament, turn, vigor

ارجاع به لغت morale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «morale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/morale

لغات نزدیک morale

پیشنهاد بهبود معانی