خودابرازگری، ابراز وجود، عرض اندام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her self-assertion during the meeting made a strong impression on her colleagues.
خودابرازگری او در طول جلسه تأثیری قوی بر همکارانش گذاشت.
Through self-assertion, she was able to pursue her dreams.
از طریق ابراز وجود، او توانست رؤیاهایش را دنبال کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-assertion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-assertion