آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Low-key

ˈloʊˈkiː ləʊkiː

معنی low-key | جمله با low-key

adjective

بی‌هیاهو، آرام، ملایم، ساده، بدون جلب توجه، بی‌سروصدا، بی‌کبکبه و دبدبه

شکل نوشتاری دیگر: lowkey و low key

She kept her birthday party low-key, inviting only a few friends.

او جشن تولدش را بی‌هیاهو برگزار کرد و فقط چند دوست را دعوت کرد.

The company’s celebrations were low-key this year due to budget cuts.

امسال جشن‌های شرکت، به‌دلیل کاهش بودجه ساده برگزار شدند.

adjective

ملایم، خفیف، کم‌شدت، کم‌حادثه، نه چندان شدید

شکل نوشتاری دیگر: lowkey و low key

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She expressed low-key enthusiasm about the project, keeping her expectations moderate.

او با شورواشتیاق کم درباره‌ی پروژه صحبت کرد و انتظاراتش را کنترل‌شده نگه داشت.

The meeting was low-key, without heated arguments or conflicts.

جلسه کم‌حادثه بود و بدون مشاجره یا تنش برگزار شد.

adverb slang

کمی، یه‌جورایی، تاحدی

شکل نوشتاری دیگر: lowkey

She’s low-key tired of all the attention.

او تاحدی از تمام این توجه‌ها خسته شده است.

He’s low-key proud of his little achievements.

اون یه‌جورایی به دستاوردهای کوچیک خودش افتخار می‌کنه.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد low-key

  1. adjective subdued
    Synonyms:
    quiet restrained relaxed understated muted softened toned down subtle muffled easygoing laid-back loose sober played down soft-sell
    Antonyms:
    energized nervous high-strung pumped up high-key

ارجاع به لغت low-key

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «low-key» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/low-key

لغات نزدیک low-key

پیشنهاد بهبود معانی