با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Low-level

ˈloʊˈlevəl ˌləʊˈlevl ˌləʊˈlevl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
در سطح پایین، در ارتفاع کم، از ارتفاع کم، کم‌ارتفاع (نزدیک زمین)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- low-level talks between the two governments
- مذاکرات میان دو دولت در سطح پایین
- The low-level clouds obscured the view of the mountains, making it difficult to see the peaks.
- ابرهای کم‌ارتفاع، منظره‌ی کوه‌ها را پوشانده و دیدن قله‌ها را دشوار کرده است.
adjective
دون‌پایه، پایین‌رتبه، کم‌اهمیت (کارمند و شغل و غیره)
- The low-level employee was responsible for completing mundane tasks such as filing paperwork.
- این کارمند دون‌پایه مسئول انجام کارهای پیش‌پاافتاده مانند تشکیل پرونده بود.
- his low-level job
- شغل کم‌اهمیت او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد low-level

  1. adjective Lower in rank or importance
    Synonyms: subordinate
    Antonyms: dominant
  2. adjective Occurring at a relatively low altitude
    Synonyms: low-altitude

ارجاع به لغت low-level

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «low-level» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/low-level

لغات نزدیک low-level

پیشنهاد بهبود معانی