مبادا، شاید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was afraid lest he should fall.
میترسیدم که نکند بیفتد.
Speak low lest the baby be awakened.
آهسته حرف بزن تا بچه بیدار نشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lest