فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    آخوند به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • روحانی

    • فونتیک فارسی

      aakhoond
    • اسم
      mulla(h), cleric, preacher, clergy, clergyman

      • - یکی از آخوندهای معروف کاشان

      • - one of Kashan's famous mullahs

      • - آخوند مسجد محله‌ی ما

      • - mullah of our neighborhood mosque
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد آخوند

    1. روحانی، روضه‌خوان، شیخ، عالم، فقیه، ملا
    2. مدرس، معلم

    ارجاع به لغت آخوند

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «آخوند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آخوند

    لغات نزدیک آخوند

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری