آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

پراکنده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / paraakande /

diffusive, diffuse, scattered, scattering, dispersed, sparse, widespread, excursive, far-flung, rife, straggly, discursive, unfocused

diffusive

diffuse

scattered

scattering

dispersed

sparse

widespread

excursive

far-flung

rife

straggly

discursive

unfocused

پخش‌وپلا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

ابرهای پراکنده در آسمان غروبی زیبا پدید آورد.

The scattered clouds in the sky created a beautiful sunset.

او روی دسته‌ی کاغذها کتابی گذاشت تا پراکنده نشوند.

She weighted the stack of papers with a book to prevent it from scattering.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پراکنده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
پاشیده پخش پخش‌وپلا ولو
متضاد:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
متواری تارومار متلاشی
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت پراکنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پراکنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پراکنده

لغات نزدیک پراکنده

پیشنهاد بهبود معانی