امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شایع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پراکنده، گسترش‌یافته، دارای شیوع

فونتیک فارسی

shaaye'
صفت
prevalent, abroad, incident, rife, rumored, spread, published, epidemic, household word, current, widespread, common, regnant, rampant, reputed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- چنین شایع شده که مرده است.

- A report is abroad that he has died.

- همه‌گیری ناشی از سرماخوردگی در زمستان شایع است.

- Cold epidemics are not rare in wintertime.

- در گیلان مالاریا شایع بود.

- Malaria used to be prevalent in Gillan.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شایع

ارجاع به لغت شایع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شایع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شایع

لغات نزدیک شایع

پیشنهاد بهبود معانی