escapee, runaway, on the lam, running away, on the run, fleeing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مجرم متواری در در یک خانهی متروکه مخفی شد.
The escapee convict hid in an abandoned house.
زندانی متواری تنها چند مایل دورتر از زندان دستگیر شد.
The escapee prisoner was caught just a few miles from the prison.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «متواری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/متواری