با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پریشان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مغشوش، آشفته
  • فونتیک فارسی

    parishaan
  • صفت
    disorganized, chaotic, messy, disheveled, disorderly
    • - اوضاع بانک پریشان شده است.

    • - The condition in the bank has become chaotic.
    • - با موهای پریشان و چهره‌ی خواب‌آلود در را باز کرد.

    • - He opened the door with disheveled hair and a sleepy face.
  • افسرده، نگران
  • فونتیک فارسی

    parishaan
  • صفت
    مجازی distressed, distracted, afflicted, disturbed, troubled, perturbed, miserable, anguished
    • - مردانی که از نظر رفتاری پریشان هستند

    • - behaviourally disturbed men
    • - کودک پریشان به پای مادرش چسبید.

    • - The distressed child clung to his mother's leg.
    • - این روزها خیلی پریشان به نظر می‌رسد.

    • - She appears very distressed these days.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پریشان

ارجاع به لغت پریشان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پریشان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پریشان

لغات نزدیک پریشان

پیشنهاد بهبود معانی