disturbed, anxious, distressed, agitated, anguished, fretful, distraught, worried, uneasy, perturbed, on tenterhooks
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با حالتی مضطرب
in an agitated mood
او به خاطر مصاحبهی شغلیاش مضطرب بود.
She was feeling anxious about her job interview.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مضطرب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مضطرب