فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

نامنظم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نامرتب
  • فونتیک فارسی

    naamonazzam
  • صفت
    disorderly, untidy, irregular, sloppy, muddled (up), disorganized, unkempt, confused, slovenly, disordered, chaotic, topsy-turvy
    • - نیروهای نامنظم

    • - irregular forces
    • - او اصولاً پسر نامنظمی بود.

    • - He was basically an untidy boy.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نامنظم

ارجاع به لغت نامنظم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نامنظم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نامنظم

لغات نزدیک نامنظم

پیشنهاد بهبود معانی