disorderly, untidy, irregular, sloppy, muddled (up), disorganized, unkempt, confused, slovenly, disordered, chaotic, topsy-turvy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نیروهای نامنظم
irregular forces
او اصولاً پسر نامنظمی بود.
He was basically an untidy boy.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نامنظم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نامنظم