فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

شلخته به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌نظم، نامنظم، نامرتب

فونتیک فارسی

shalakhte
صفت

slovenly, sluttish, tacky, scruffy, ragtag, raffish, slipshod, shoddy, dowdy, slut, untidy, mussy, sloppy, scroungy, blowzy, messy, clumsy, slatternly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

آدم شلخته

an untidy person

رفتار شلخته‌ی دانش‌آموزان باعث بی‌نظمی در کلاس شد.

The slovenly behavior of the students caused disruption in the classroom.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شلخته

  1. مترادف:
    بی‌بندوبار بی‌نظم قذر لچر نامرتب نامنظم ولنگار یالانچی
    متضاد:
    مرتب منظم

ارجاع به لغت شلخته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شلخته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شلخته

لغات نزدیک شلخته

پیشنهاد بهبود معانی